فعالیتهای قصه درمانی، همانطورکه پیشتر اشاره شد، انتظار میرود، نتیجۀ خواندن داستان، تحول و رشد فردی باشد. بهاحتمال کسانی را میشناسید که بسیار کتاب میخوانند؛ ولی با مشکلات بسیاری در زندگی روبهرو هستند. این افراد مهارتهای فکری لازم را ندارند یا آگاهی لازم در چگونگی بکارگیری آنها در فرایند مطالعه را ندارند تا بتوانند مراحل سهگانۀ همانندسازی، پالایش و بینش را بهخوبی طی کنند. از این رو، همان طور که پیشتر اشاره شد، لازم است تا مهارتهای فکری به کودک و نوجوان آموزش داده شود. باتوجه به اینکه خواندن داستان فعالیتی داوطلبانه و لذتبخش است، بهتر است، آموزش چنین مهارتهایی همراه با خواندن داستان انجام شود.
آموزش این مهارتها باکمک داستان، از طریق فعالیتهای متنوعی انجام میشود، فعالیتهای قصه درمانی می تواند شامل: بحث و گفتگو، نقاشی دربارۀ داستان، درستکردن کاردستی، اجرای نمایشنامه و بازیهایی مرتبط با داستان باشد. انجام این فعالیتها به کودک و نوجوان کمک میکند تا افزونبر درک بهتر محتوای داستان، سه مرحلۀ یادشده در قصه درمانی را نیز بهتر تجربه کنند. بهطور معمول، این روشها خلاقانه است. هرکسی که رهبری برنامهها را برعهده دارد، بنابر علاقه، خلاقیت و نوآوری خود میتواند از انواع فعالیتها متناسب با روحیه و ویژگی کودک و نوجوان بهره بگیرد. در ادامه، بهصورت مختصر شرحی دربارۀ چگونگی بهرهگیری از برخی برنامهها آورده میشود.
متیو لیپمن[1]، از بنیانگزاران آموزش تفکر فلسفی به کودکان، بحثوگفتوگو را حلقۀ یادگیری نامیده است ((Lipman, 2003؛ حلقهای که میتواند بهصورت دو نفره یا گروهی تشکیل شود. در این نشست، یک نفر بهعنوان گردانندۀ بحث حضور دارد. طراحی پرسشهایی دربارۀ داستان میتواند انگیزۀ بحث و موتور حرکت آن بهشمار آید. این سؤالهای کلیدی پس از خواندن هر داستان میتواند بهکمک مربی، معلم، روانشناس و کتابدار پرسیده شود. افزونبراین، به خوانندههای جوان کمک میکند تا سه مرحلۀ یادشده را بهخوبی طی کرده و مهارتهای فکری را در خود تقویت کنند. هدف این سؤالها کمک به کودک و نوجوان است تا بتوانند مفاهیم را از کل به جزء و از بیرون به درون بنگرند. بهعبارتدیگر، سؤالهای اولیه کمک میکند تا مرحلۀ اول یا همانندسازی صورت گیرد. دراینراستا، از خوانندۀ جوان دربارۀ شخصیت داستان سؤال میشود. برای نمونه، در داستان «زیر نور ماه»،[2] دختربچهای به نام شبنم در خانه تنهاست که ناگهان برق میرود و خانه تاریک می شود. او با برخورد با وسایل اطرافش و لمس آنها تصور می کند که آنها چیزهایی و حشتناک هستند و به همین خاطر از ترس گریه میکند؛ تا اینکه مهتاب اتاق را روشن می کند و او متوجه می شود که چیزهایی که او را ترسانده، چیزهای ترسناکی نبودند و او آرام می شود. دوباره ماه پشت ابر می رود و اتاق تاریک می شود ولی شبنم دیگر میداند چیز ترسناکی در اتاق وجود ندارد. نمونهسؤالهای کلیدی که پس از خواندن این داستان میتواند انگیزۀ بحث و تفکر و تغییر در خواننده باشد، در ادامه آمده است.
- شبنم وقتی همه جا تاریک شد از چه چیزهایی ترسید؟
- آیا آن چیزهایی که او را ترسانده بود واقعاً ترسناک بودند؟
- شبنم چگونه توانست بر ترسش غلبه کند؟
- تا به حالشده شما هم مثل شبنم از تاریکی ترسیده باشید؟
- آیا تا کنون تلاش کردهاید آنچه موجب ترس شما بوده شناسایی کنید؟
همانطورکه از ماهیت سؤالها میتوان دریافت، دو سؤال نخست، به ارتباط فرد با محتوای داستان و بهعبارتی، مرحلۀ اول و درک او از کُلِ ماجرا تمرکز دارد. دراینمرحله، اگر کودک و نوجوان درک درستی از داستان بهدست آورند، همانندسازی رخ میدهد. اگر آنها داستان را بهدرستی درک نکرده باشند، با پاسخدادن به این سؤالها، بهمحتوا بیشتر توجه خواهند کرد و درک لازم را نیز بهدست خواهند آورد. در نشستهای گروهی، پاسخهای برخی از اعضای گروه موجب میشود تا کودکانی که کمتر به محتوا توجه داشتند، داستان را بهتر درک کنند. سؤال سوم، بهکودک و نوجوان کمک میکند تا دربارۀ رفتار شخصیت داستان قضاوت کنند. دراینمرحله، کودک یا نوجوان ممکن است در مورد تجربههای مشابه خود را نیز قضاوت کند. برای رسیدن به اینمرحله، او به مهارتهای تفکر انتقادی، شک و کنجکاوی نیاز دارد. در سؤالهای چهارم و پنجم، بهکارگیری این مهارت در کودک و نوجوان بهتر رخ میدهد، بهطوریکه آنها میتوانند نتیجۀ قضاوت خود را اعلام کنند. بنابراین، آنها بهتر میتوانند بین شخصیت داستان و ماجرای آن و شخصیت خودش و تجربههایشان رابطه برقرار کنند. نتیجۀ پاسخ به این سؤالها پالایش خواهد بود. اگر خوانندۀ جوان، تفکر، احساس و رفتار نادرستی داشته باشد، با بحثهایی که پس از طرح هریکاز سؤالها انجام میشود، نگرش خود را نیز دربارۀ آن موقعیت خاص بهچالش میکشد. کسانی که جلسۀ گفتوگو را مدیریت میکنند، لازم است بتوانند، بهخوبی بحثها را هدایت کنند. مهارت هدایت آنها به کودک و نوجوان کمک میکند تا بتوانند، نشانهها و پیامدهای ترس را بهخوبی درک کنند و خودشان به نتیجۀ مناسب یعنی تفکر منطقی و عقلانی برسند. خلاقیت این افراد در طرح سؤالهای مشابه و سؤالهایی که مناسب با شخصیت، پیشینه و مشکل کودک و نوجوان است، بهخوبی هدایتگر کودک و نوجوان در تفکر و تحول و تصمیمگیری خواهد بود. در فرایند پرسشوپاسخ، کودک و نوجوان باید بتوانند به بررسی و سنجش معیارهای اخلاقی و اجتماعی، مقایسه و شک دربارۀ درستی نتیجه بپردازند. با چنین تمرینهایی آنها مهارتهای فکری را میآموزند. به قول لیپمن، حلقههای گفتوگو به روابط بین واقعیتها تمرکز دارد و ازاینطریق، شرکتکنندگان به درک یا کشف مفاهیم میپردازند. در حلقههای گفتوگو، از روشهای علمی مبتنیبر شهود برای قضاوت و ایدهپردازی استفاده میشود؛ بنابراین در ارزیابی، مقایسه و هدایت از روشهای علمی بهره گرفته میشود (Shield, 2003). در نشستهای کتابخوانی و بحث دربارۀ داستان، لازم است تمامی شرایطی که برای هدایت و رهبری بحث نیاز است، رعایت شود. در بحثهای دونفره، هدایتکننده فقط انگیزۀ صحبت را بهوجود میآورد و بیشتر شنونده است. در نشستهای گروهی اعضا افزونبر اینکه نگرش، افکار و رفتار شخصیتهای داستان را مورد تحلیل قرار میدهند، از یکدیگر نیز میآموزند. در این فرایند، کودک و نوجوان خودشان بهشناختی از خود میرسند. در حلقههای گفتگو به عنوان یکی از فعالیتهای قصه درمانی ، همه باید از سهمی مساوی برای شرکت در بحث برخوردار باشند. تحقیر، انتقادِ مخرب و نصیحت که به مشارکت افراد لطمه وارد میکند، بههیچروی نباید انجام شود. افراد باید به حقوق یکدیگر احترام بگذارند. آزادی در بحث و سخنگفتن، از ویژگیهای عمدۀ گروههای بحث است. در این فعالیت، کودک و نوجوان فرصت مییابند تا دربارۀ شخصیت داستان و رویدادهای آن فکر کنند و به درک بهتری برسند. اگر خوانندۀ جوان مانند شخصیت داستان باور نادرستی داشته باشد، با مشکلات زیادی روبرو میشود. درک و تحلیل پیامد و عاقبتی که شخصیت داستان تجربه میکند، او را به فکر دربارۀ باورهای خود وامیدارد. بهبیاندیگر، کودک و نوجوان به کمک بحث درست دربارۀ داستان ممکن است باور و نگرش نادرست خود را ارزیابی کنند و آن را با شخصیت داستان و پیامد رفتارهای او مقایسه کنند و بیندیشند که آیا خود آنها نیز میخواهند چنین پیامدی را در زندگی تجربه کنند؟ این چالش میتواند به قضاوت و تغییر باور آنها بینجامد. افزونبراین تحول، نشستهای بحث و گفتوگو میتواند موجب بهبود هوش اجتماعی، تعامل با دیگران، رشد گنجینه لغات و مهارت سخنوری و افزایش اعتمادبهنفس و احترام به عقاید در کودک و نوجوان شود.
از دیگر فعالیتهایی که بعد از خواندن داستان، میتوان در کتابدرمانی استفاده کرد، کشیدن نقاشی است. این روش که شاخهای از هنردرمانی است، اگر بهصورت آزاد و به انتخاب کودک و نوجوان صورت گیرد، نوعی کلام نمادین بهشمار میرود که میتواند حالتهای روحی و احساسی او را نشان دهد. با نقاشی، کودک و نوجوان با کمک قلم، طرح و رنگ، احساسهای خود را در مورد شخصیت و موقعیتهایی که آشنا به نظر می رسد و پیشتر مشابه آن را خود تجربه کردهاند بهخوبی نشان دهند. ازاینطریق، آنها بهتر میتوانند احساسهای خود را دربارۀ رخداد یا موقعیتی خاص و رفتاری مشخص بشناسند. همچنین دیگران، با مشاهدۀ و تحلیل نقاشی آنها میتوانند بهتر شخصیت آنها را بشناسند و در کاهش مشکل به آنها کمک کنند. لنگارتن (Landgarten, 1981) نقاشی را پُلی میان احساسات درونی و دنیای بیرونی میداند. نتایج برخی پژوهشها نشان میدهد که نقاشی در تغییر رفتار کودکان و نشاندادن هیجان آنها تأثیر داشته است (Li, 2002 در کرمی، علیخانی، خدادادی و زکییی ۱۳۹۱؛ برزگر بفرویی، میرجلیلی و شیرجهانی، 1394). در این روش، به کودک یا نوجوان توصیه میشود، دربارۀ داستان یا هر قسمتی از آن که برای او اهمیت خاصی دارد یک نقاشی بکشد. این نقاشی درک او را از داستان نشان میدهد. تحلیل نقاشی نشان میدهد که کودک در مقابل داستان یعنی شخصیت آن و رویدادها چه واکنشی دارد. این روش به کسی که با کودک و نوجوان کار میکند، کمک میکند تا به زوایای فکری کودک یا نوجوان و آنچه او را رنج میدهد، پی ببرد. افزونبراین، یکی از روشهایی است که از آن طریق کودک و نوجوان میتوانند نظر خود را بیان کرده و هیجان خود را کنترل کنند. برای نمونه کودکی که از تنهایی میترسد و این ترس موجب شده تا شبها در اتاق خود نخوابد، با کمک نقاشی، میتواند احساس خود را نشان دهد.
هرچیزی که کودک و نوجوان با دستهای خود درست کنند و حجم و ابعاد داشته باشد را کاردستی میگویند. از طریق کاردستی که برپایۀ محتوای داستان تهیه میشود، نهتنها کودک و نوجوان میتوانند درک خود را از داستان نشان دهند، بلکه میتوانند شخصیت داستان را در ذهن خود مرور کنند و به واقعیت پی ببرند. برای نمونه، درستکردن صورتک برپایۀ انواع حیوانها در داستان «آش سنگ».[3] با صورتکها می توانند احساسها را نشان دهند و از آن طریق به خوب و یا بد بودن احساسها پی ببرند و به اصلاح آنها بپردازند. با درستکردن کاردستی، آنها استعدادهای خود را کشف میکنند و نیز میتوانند مورد توجه دیگران قرار گیرند.
نمایشنامه در زمینۀ فعالیتهای مرتبط با داستان میتواند اثر درمانی داشته باشد. ازاینرو، به این روش، نمایشنامهدرمانی[4] نیز میگویند. نمایشنامه می تواند بهچندصورت، اجرا شود. کودک و نوجوان را میتوان راهنمایی کرد تا برپایۀ داستانی که خواندهاند، سناریو بنویسند یا برپایۀ داستان، سناریویِ جدیدی تهیه کنند و اجرا نمایند، مانند نمایش خلاق. همچنین میتوان از آنها خواست تا سناریویی تهیه کنند و دیگران آن سناریو را بهصورت پانتومیم اجرا کنند. در این روش نیز کودک و نوجوان با بازیکردن نقشِ شخصیت داستان، درک بهتری از محتوا بهدست میآورند. لندی و مونتگمری (Landy & Montgomery, 2012) با تأکیدبر نقش تئاتر در تحول فکر یا تغییر بینش، آن را ابزار قدرتمندی در کمک به کسی میدانند که مشکل دارد. نقشبازیکردن به کودک و نوجوان کمک میکند تا بتوانند به خودشناسی بپردازند. در طول نمایش، کودک و نوجوان فرصت مییابند، به ارزیابی و قضاوت دربارۀ خود بپردازند. سایت «درمان مناسب»[5] که سایتی علمی است و توسط متخصصان روانشناسی مدیریت میشود، نمایشنامه را یکی از روشهایی میداند که به آگاهی، رشد فکری و تغییر سبک زندگی افرادی کمک میکند که دچار مشکلات روحی ازجمله ترس و اضطراب هستند.
نوشتن نوعی خودبرونریزی و تخلیۀ هیجان است. در نوشتن، فرد احساس و واکنش خود را دربارۀ رویدادی نشان میدهد؛ بنابراین با این روش هیجان او تخلیه میشود و به آرامش میرسد (Pennebaker, 1997). اگرچه کودک و نوجوان ممکن است فنون نوشتن را ندانند؛ ولی بههر صورتیکه بنویسند یا نظر خود را دربارۀ داستان با هر سبکی حتی با نادرستنوشتن واژهها بیان کنند، درک بهتری از داستان بهدست خواهند آورد. درک بهتر از داستان، به آنها کمک میکند تا بهتر بتوانند همانندسازی کرده و به مقایسۀ موقعیت خود با شخصیت و ماجراهای آن به مرحلۀ تحول و تغییر بینش برسند. این فعالیت، به رشد نوشتاری آنها نیز کمک میکند یعنی آنها بهتدریج میتوانند، ساختارمند بنویسند و مهارت خوبی برای بیان و واکنش از طریق نوشتن پیدا کنند. نوشتن میتواند بهصورتهای مختلفی مانند چکیدهنویسی، خلاصهنویسی، نقد و نظر یا شعر انجام شود.
پی نوشت:
[1]. Mathew Lipman
[2]. مؤسسه پژوهشی کودکان دنیا. (1386). زیر نور ماه در کتاب قصههایی برای خواب کودکان (تیرماه). (زیر نظر ناصر یوسفی، گیتا گرگانی). تهران: پیدایش.
[3]. راس، تونی. (1376). آش سنگ (تونی راس، تصویرگر؛ کتایون صدرنیا، مترجم). تهران: دفتر نشر و فرهنگ اسلامی.
[4]. Drama Therapy
- برزگربفرویی، کاظم، میرجلیلی، مرضیه، شیرجهانی، اعظم. (1394). نقش بازیهای حرکتی، نقاشی و موسیقی در کاهش مشکلات رفتاریتحصیلی کودکان دارای مشکلات یادگیری. تعلیم و تربیت استثنایی، 135، 52-62.
- کرمی، جهانگیر، علیخانی، مصطفی، زکییی، علی و خدادادی، کامران. (۱۳۹۱). اثربخشی نقاشیدرمانی در کاهش رفتارهای پرخاشگرانه دانشآموزان دختر دچار نارساخوانی. ناتوانی یادگیری، ۱(۳): ۱۰۵-۱۱۷.
-
Landgarten, H. B. (1981). Clinical art therapy. New York: Brunner/ Mazel.
-
Li, H.L. (2002). Painting therapy for a child with emotional and behavioral disorders (Asingle Case Study). Journal of Cousulting Andclinical Psychology, 3, 472-479.
-
Lipman, M. (2003). Thinking in education. (2nd ed.). Cambridge: Cambridge University Press.
درج دیدگاه