آشنایی با نوجوان و ویژگی‌های نوجوانی به والدین کمک می کند نسبت به رفتارهای نوجوان خود آگاهانه برخورد کنند و مسیر تربیت او را به درستی طی کنند. در این مقاله می‌کوشیم که برخی از ویژگی‌های نوجوانان و دوره نوجوانی را برشمریم.

11 تا 15 سالگی که پایان دورۀ کودکی و ورود به دوره نوجوانی است، سنین بسیار مهمی است. در این دوره که کودک وارد دوره بلوغ می‌شود، دوران چالش‌برانگیزی است. تغییراتی که بر اساس بلوغ جنسی و جسمی طی می‌کند، بر روحیه و نیز رفتارهای او تأثیر می‌گذارد. خود را مورد نقد قرار می‌دهد و نسبت به ظاهرش نگران است. قدش بلند می‌شود، گرچه هنوز کاملاً بالغ نشده است، اما از او انتظار می‌رود که مانند بزرگ‌ترها رفتار کند. این انتظار خود موجب می‌شود که نوجوان فشار روانی زیادی را تحمل کند. او باید به‌تدریج وابستگی به والدین را کم کند ولی هنوز از تصمیم‌گیری مستقل وحشت دارد.

در این دوره نمی‌توان از او انتظار داشت که ثبات در روحیه و رفتار داشته باشد، گاه خود را بزرگسال و گاه کودک می‌داند، گاهی خوشحال، گاهی افسرده است. در حالت برزخی میان بزرگ‌سالی و کودکی، گاه خود را خیلی تنها می‌بیند. او علاقه‌مند به شناخت هویت خود است، چگونه شخصی است؟ باهوش است یا هنرمند؟ به کجا باید برود؟ و چگونه به آنجا باید برسد؟

در این دوره تلاش‌های ذهنی او برای شناخت خود و اطرافیانش موجب می‌شود که گهگاه دچار سردرگمی شود، یا پریشان‌خاطر به نظر آید. باید به او کمک کرد تا بتواند این دوره را به‌خوبی پشت سر بگذارد. می‌توان به او مسئولیت داد، اما انتظار هم نباید داشت که اشتباهی از او سر نزند. او هنوز کودکی است که ازنظر جسمی رشد کرده ، نیاز به کسب تجربه برای رشد ذهنی و شناختی دارد.

مسئولیت دادن به نوجوان، می‌تواند او را مشغول کند تا کمتر خیال‌پردازی کند. آگاهی دادن به او در مورد اتفاقاتی که در این دوره از لحاظ جنسی، جسمی و روانی رخ می‌دهد، می‌تواند از استرس‌ها و فشارهای روانی او کم کند و به پیشواز تغییرات برود. والدین باید به دوستی خود با او ادامه دهند، او را تنها نگذارند و با صحبت‌های دوستانه او را تشویق کنند که نگرانی‌های خود را با آن‌ها در میان گذارد.

صحبت کردن و گاه مشورت کردن با آن‌ها موجب می‌شود که کودک شخصیت خود را به‌عنوان عضوی از خانواده ارزشمند بداند و اعتمادبه‌نفسش افزایش یابد. همچنین، ارتباط مداوم دوستانه با او موجب می‌شود که نوجوان خود را از والدینش جدا نبیند و مشکلاتی که در مدرسه یا از سوی دوستان برای او پیش می‌آید را با آن‌ها در میان بگذارد.

گهگاه جلسه‌های بحث و گفتگو بر اساس داستان و صحبت کردن درباره رویدادها،‌ شخصیت‌های داستان و یا فیلم موجب می‌شود که نوجوان احساس کند به او توجه می‌شود. در ضمن والدین نیز شناخت بیشتری نسبت به فرزندشان و دیدگاه‌ها و نگرانی‌های او به دست آورند. برنامه‌ریزی برای این نشست‌ها به آسانی گروه کودک نیست. بهتر است از آن صحبت کرد و پیشنهاد دهنده و یا برنامه‌ریز خود نوجوان باشد. برای شناخت بیشتر نوجوانان، چند ویژگی دیگر آن‌ها مورد توجه قرار می‌گیرد.

در این دوره، گرایش او به دوستان صمیمی افزایش می‌یابد. سعی می‌کند دوستی عمیق‌تری را تشکیل دهد، دایره دوستی او اندک، اما عمق دوستی‌اش بیشتر می‌شود. سعی می‌کند رازهایش را با دوستانش در میان بگذارد و با آن‌ها در دل کند. در این دوره از همسالان خود تأثیر می‌پذیرد؛ ممکن است ازنظر پوشش، نحوه‌ی رفتار و … به شکل همسالان خود درآید. چون در این دوره به دنبال الگوپذیری است و به همین دلیل از دوستان و یا افراد مختلف تقلید می‌کند.

ضروری است که کتاب‌های شرح‌حال و یا داستان‌هایی که بر پایه شرح‌حال افراد برجسته تهیه‌شده در اختیار آن‌ها گذاشته شود.آگر نوجوانان به مطالعه عادت کنند و آن را برای شناخت خود و حل مشکلات وسیله مناسبی بدانند، راحت‌تر می‌توانند با چالش‌های این دوران کنار آیند.

امروزه سنین نوجوانی را گسترش داده‌اند و از ۱۲ تا ۱۹ سالی را سنین نوجوانی بشمار می‌آورند. همان‌گونه که در دوران کودکی شاهد رشد فیزیکی و توانمندی‌های جسمی و ذهنی کودک هستیم و بزرگ‌ترها خود و میزان کمک خود به کودک را با این تغییرات هماهنگ می‌کنند، در دوره نوجوانی نیز این هماهنگی بزرگ‌ترها با توانمندی‌ها و نیازهای نوجوانان ضروری است.

نوجوانان به‌تدریج به دنبال استقلال هستند. آن‌ها، که ازنظر فیزیکی تغییراتی را تجربه می‌کنند، خود را بزرگ‌تر از آن کودکی می‌دانند که برای تمام‌کارها و برآوردن تمام خواسته‌هایش وابسته به بزرگ‌ترها بود. آن‌ها می‌خواهند مستقل باشند تا بتوانند هویت خود را بشناسند، کشف کنند که چه توانمندی‌هایی دارند، چگونه می‌توانند فرد مفیدی باشد و چگونه می‌توانند با کمترین وابستگی تصمیم بگیرند. به همین دلیل آن‌ها با قوانین و مقررات و بایدها و نبایدهای والدین مخالفت می‌کنند. در بیشتر موارد این مخالفت‌ها و اعتراض آن‌ها فریادی است برای استقلال‌طلبی.

منظور نوجوان از استقلال‌طلبی، داشتن اختیارات مطلق نیست. او نمی‌خواهد و می‌داند که نمی‌تواند که به‌طور کامل مستقل زندگی کند. اگر بزرگ‌ترها (والدین، معلم‌ها، مربی‌ها و سایر بزرگ‌ترها) این نیاز را درک نکنند، پرخاشگری، خشونت، لجبازی جای رابطه دوستانه و صمیمانه را می‌گیرد. باید دقت کرد که رفتار بزرگتر‌ها با نوجوانان می‌تواند ویران کننده آینده آن‌ها و یا سازنده آن باشد.

والدین و سایر بزرگ‌ترها باید آگاه باشند که اگر می‌خواهند نوجوان در بزرگ‌سالی بتواند روی پای خود بایستد و به بیانی، گلیم خود را از آب بکشد، باید به آن‌ها کمک کنند به‌تدریج استقلال را بیاموزد. آموزش استقلال به نوجوانان استقلال‌طلب و نیز آنانی که استقلال را دوست ندارند و ترجیح می‌دهند هنوز در دامان مادر و روی دوش پدر باشند، باید تدریجی صورت گیرد.

از طرف دیگر استقلال نمی‌تواند با آزادی بی قید و شرط همراه باشد. باید با گفتگو در مورد محدودیت‌های هر فعالیت مستقلانه، مفهوم آزادی را در انجام هر فعالیتی به نوجوان نشان داد. به‌عبارت‌دیگر نمی‌توان استقلال بدون قید و شرط داشت. همان‌گونه که بزرگسالان نیز نمی‌توانند هر زمان هر کاری که می‌خواهند انجام دهند.

برای اینکه او در مقابل این محدودیت‌ها عصیان نکند ولی برعکس بفهمد که هر آزادی و استقلالی حد و مرزی دارد، می‌توانید از مثالهایی مانند نمونه‌های زیر برای او استفاده کنید، «شرط اینکه بتوانیم در شهر رانندگی کنیم، رعایت قوانین رانندگی است. شرط اینکه بتوانی در بازی فوتبال با دوستان شرکت کنی، رعایت زمان رفت‌وآمد و رسیدگی کافی به درس‌هاست.»

برای آموزش استقلال به نوجوانان می‌توان در تصمیم‌گیری‌ها نظر آن‌ها را خواست، اگر نظر آنان درست نیست، آن را به بحث گذاشت و در مورد دلایل آن به گفتگو نشست. مخالفت با آنان و رد کردن بدون دلیل نظر نوجوانان، می‌تواند، در برخی از آن‌ها، واکنش شدیدی به وجود ‌آورد و یا اینکه در برخی دیگر موجب عدم اعتماد به خود و دیدگاه‌های خود شود و جرئت مشارکت در تصمیم‌گیری و فعالیت‌ها را از آن‌ها بگیرد.

باید نوجوانان بپذیرند که آن‌ها خود مسئول تصمیم‌ها و فعالیت‌های مستقلانه خود هستند. چون آنان هنوز تجربه کافی به دست نیاورده‌اند، اشتباه خواهند کرد و پیامدهای تلخی را تجربه می‌کنند، بدون سرزنش، آن‌ها باید آگاه شوند که خود مسئول اشتباه خود هستند. باید یادآور شد که پیامد نامناسبی که به دنبال اشتباه صورت می‌گیرد ارزشمند است و یادگیری به دنبال دارد، انسان از اشتباه‌ها درس می‌گیرد. آوردن مثال و خاطره‌های مشابه از اشتباه‌های خودمان در دوران نوجوانی می‌تواند برای آن‌ها آرامش‌بخش باشد و رابطه صمیمانه‌تری را نیز با بزرگ‌ترها شکل دهد. در صورت چنین برخوردهایی با تصمیم‌های اشتباه نوجوانان، آن‌ها بازهم در مورد اشتباه‌های خود با بزرگ‌ترها صحبت خواهند کرد و به‌دروغ و یا پنهان‌کاری پناه نمی‌برند.

آن‌ها باید آگاه باشند که مسئولیت اجتماعی تصمیم‌های مستقلانه خود را نیز باید بر عهده گیرند. پیامد هر تصمیم اشتباه آنان ممکن است برای دیگران نیز مشکلاتی به وجود آورد. بنابراین در زمان تصمیم‌گیری و هر فعالیت مستقلانه دیگری، باید فکر کنند که چه پیامدهایی به بارخواهد آورد و این پیامدها چه کسانی را و تا چه میزانی درگیر می‌کند. با این روش آن‌ها تصمیم خود را از چند بعد ارزیابی می‌کنند و بعد به اجرا می‌گذارند. این مهارت‌های فکری به آن‌ها کمک می‌کند که کمتر دچار مشکل شوند و طعم شیرین استقلال را بچشند.

همان‌طور که دو هفته پیش در آغاز بحث در مورد این گروه سنی طرح شد، یکی از دغدغه‌های نوجوانان جستجوی هویت است. در فرایند گذار از سنین کودکی به سنین بزرگسالی، نوجوان همواره می‌خواهد بداند کیست؟‌چه توانمندی‌های دارد، چگونه می‌تواند انسان مفیدی باشد، چگونه باید خود را آماده زندگی مشترک، کار و تعامل با اجتماع ناشناخته کند؟ او باید خود را بشناسد و به علاقه‌ها ویژگی‌های خود پی ببرد.

محیط‌های اجتماعی مانند خانه، مدرسه و رسانه‌ها در شکل‌گیری هویت نوجوانان تأثیرگذار هستند. نوجوان از طریق این اجتماع‌ها با معیارهای اخلاقی، مذهبی، اقتصادی، ملی و فرهنگی آشنا می‌شود. این معیارها، ارزش‌ها و باورهای او را شکل می‌دهند. برای نمونه، در معیارهای اخلاقی او به ارزش راست‌گویی، صداقت، امانت‌داری پی می‌برد. در معیارهای مذهبی باایمان به یگانگی خدا و اصول مذهبی آشنا می‌شود. می‌داند که برای او رعایت اصول اخلاقی و مذهبی ارزشمند است.

بحث و گفتگو در مورد این معیارها در خانواده ونیز مدرسه و اختصاص برنامه‌های رسانه‌ها به این معیارها و مطالعه کتاب و داستان‌های مرتبط و مناسب، بستر لازم را برای آشنای نوجوانان با آن‌ها فراهم می‌کند. او می‌تواند تصمیم بگیرد که چه معیارهایی را بپذیرد. معیارها، باورهای او را شکل می‌دهند. با شکل‌گیری باورها، او می‌داند کیست، چه چیزهایی می‌خواهد، چه تفاوتی با دیگران دارد. او بر اساس خواسته‌ها و علاقه‌ها، برای خود هدف‌گذاری می‌کند.

فردی که هدف داشته باشد، سرگردان و پریشان نخواهد بود، امیدوار و مثبت اندیش است. درصورتی‌که به نوجوان مسئولیت کارها سپرده شود، او این باورها را در زندگی بکار می‌گیرد و احساس ارزشمندی خواهد کرد. حس ارزشمندی به تثبیت هویت کمک می‌کند. نوجوان بی‌هویت، سرگردان، پریشان، بی‌هدف، مقلد، پرخاشگر و افسرده است و اعتمادبه‌نفس ضعیفی دارد.

نمونه‌ای از داستان‌های مرتبط

در ادامه، چند داستان مناسب برای نوجوانان آورده شده است. با انتخاب هر عنوان از کتاب‌ها، می‌توانید به خلاصه داستان، بحث و گفتگوهایی درباره چگونگی استفاده از داستان و پرسش‌هایی درباره محتوای آن دسترسی داشته باشید.

خلاصه کتاب
خلاصه کتاب

داستان بچه‌ی دست و پا چلفتی و حقیقت ناخوشایند

اطلاعات کتاب

عنوان: بچه‌ی دست و پا چلفتی و حقیقت ناخوشایند
نویسنده: جف کینی
مترجم: شقایق قندهاری
ناشر: پنجره، 1392
تعداد صفحات: 176
گروه سنی: 11-16 سال
خلاصه کتاب
خلاصه کتاب