عنوان: بچه دست و پا چلفتی و حقیقت ناخوشایند
نویسنده: جف کینی
مترجم: شقایق قندهاری
ناشر: پنجره، 1392
تعداد صفحات: 176
گروه سنی: 11-16 سال

داستان «بچه دست و پا چلفتی و حقیقت ناخوشایند» خاطرات بامزۀ پسربچه‌ای به نام گرِگ هفلی به صورت مصور است. گرگ همیشه برای بزرگ شدن عجله داشت ولی وقتی به دورG بلوغ می‌رسد متوجه می‌شود که دوست ندارد سریع بزرگ شود. خانواده دوست صمیمی‌اش، رولی، کسی را به عنوان برادر بزرگ‌تر برای پسرشان استخدام کرده‌اند و این باعث شده بود که گرگ احساس خوبی نداشته باشد و رابطه‌اش را با رولی بهم بزند.

در همین زمان گرِگ به علت تغییرات ظاهری در دوران بلوغ، نمی‌توانست مانند قبل کارهایی را که دوست داشت، خارج و حتی داخل خانه، انجام دهد؛ مثلا می‌خواست برای تبلیغ آگهی تلویزیونی شرکت کند، اما چون بزرگ بود او را نپذیرفتند. در مدرسه با شرکت در کلاس‌هایی برای آشنایی کودکان با دوره بلوغ، بیش از پیش از این دوره بدش آمد. از طرف دیگر، در خانه هیچ‌کس به گرگ اهمیت نمی‌داد، همه به برادر کوچکش توجه داشتند. حالا باید در خانه مسئولیت‌هایی را هم برعهده می‌گرفت. گرِگ سعیش را کرد، ولی با فراموش کردن یکی از مسئولیت‌هایش، پدرش را عصبانی کرد. او قصد داشت بزرگ نشود، اما بزرگ شدن دست او نبود و این اتفاق می‌افتاد.

اما پس از مدتی گرگ بالاخره به آرامی پذیرفت که بزرگ شده است و باید مسئولیت کارهای خودش مانند لباس شستن و حتی بعضی کارهای خانه را نیز قبول کرد. حالا که دیگر توانسته بود با خودش کنار بیاید، به دیدن دوست قدیمی‌اش رولی می‌رود و از او می‌خواهد که دوباره با هم دوست شوند؛ رولی هم با خوشحالی قبول می‌کند.

داستان «بچه دست و پا چلفتی و حقیقت ناخوشایند» از مجموعۀ «خاطرات بچه دست و پا چلفتی» دربارۀ کودکی است که وارد دوران بلوغ می‌شود در حالی که هنوز نتوانسته است تغییرات ظاهریش را درک کند و همچنان علاقه‌مند به آزادی‌ها و زندگی بدون دغدغۀ دوران کودکی است.

گرِگ با نوشتن خاطرات داستان‌گونۀ خود در این دوران، به سایر کودکانی که دوران گذر از کودکی به نوجوانی را طی می‌کنند نشان می‌دهد که تنها نیستند. با خواندن داستان «بچه دست و پاچلفتی و حقیقت ناخوشایند» آن‌ها با روشی طنزآمیز با ویژگی‌های این سن آشنا می‌شوند. شرایط گرگ با زندگی واقعی کاملا تطابق دارد، مثلا در همین جلد از مجموعه، گرگ با وجود درگیری‌هایی که با جسم و روحش دارد  از دوست صمیمی‌اش هم جدا می‌شود و احساس تنهایی می‌کند، در خانه نیز احساس تنهایی می‌کند چون فکر می‌کند کسی او را درک نمی‌کند. این احساس‌ها بسیار او را آزار می‌دهد.

گرگ سعی می‌کند از زیر بار مسئولیت‌هایش فرار کند اما سرانجام با گذشتن مدتی شرایطش را می‌پذیرد. داستان «بچه دست و پا چلفتی و حقیقت ناخوشایند» که نقاشی‌های جالب و متنی طنزآمیز دارد برای نوجوانان که با بحران مشابهی روبه‌رو هستند می‌تواند همزمان جالب و کارآمد باشد.