عنوان: گورخر کوچولو برنده مسابقه می شود
نویسنده: زوزا وربورآ
تصویرگر: تام مورگان جونز
 مترجم: اشرف کریمی
ناشر: قدیانی، کتاب‌های بنفشه، 1387
تعداد صفحات: 21
گروه سنی: 7-9 سال

خلاصه داستان گورخر کوچولو برنده مسابقه می شود

گورخرکوچولویی به‌نام زوئه نمی‌توانست، سریع تصمیم بگیرد. او آرزو داشت، در مسابقۀ دوی بامانعِ مدرسه برنده شود؛ اما گمان می‌کرد که از عهده‌اش برنیاید. او دوستش تابی را تحسین می‌کرد چون به نظر زوئه، تابی در هر کاری موفق بود. تابی برایش توضیح داد که دلیل موفقیتش تمرین بسیار است و همچنین او را تشویق کرد و گفت که اگر تمرین کند می‌تواند مسابقه را ببرد.

زوئه به کمک تابی تمرین‌هایش را شروع کرد و محل انجام مسابقه را از نزدیک دید و با موانع آشنا ‌شد. او به توصیه تابی، غذاهای مقوی ‌خورد و شب قبل از مسابقه خوب خوابید. تابی کفشش را به او قرض داد و به او کمک کرد تا رقیبانش را خوب بشناسد.

هنگام مسابقه زوئه کمی ترسید. تابی به او گفت که تلاش بسیاری که برای برنده‌شدن در مسابقه و رسیدن به هدفش کرده است، آنقدر ارشمند است که همین برای افتخارکردن به‌خودش کافی است. به‌این‌ترتیب، زوئه در مسابقه شرکت کرد و برنده شد.

بحث و گفتگو درباره داستان گورخر کوچولو برنده مسابقه می شود

زوئه اعتمادبه‌نفس کمی داشت چون توانایی‌هایش را نمی‌شناخت و خود را کمتر از دوستانش می‌دید؛ او مثلا به دوستش تابی گفت که خوشبحالت که همیشه در کارهات موفق هستی؛ اما تابی سعی کرد برایش توضیح دهد که موفقیتش به خاطر تلاش و تمرین‌های بسیار است و اگر او نیز تلاش کند موفق خواهد شد.

تابی به زوئه کمک کرد که او بجای اینکه مرتب بگوید «ای کاش می‌شد»، به این فکر کند که چه کارهایی می‌تواند انجام دهد تا بتواند مسابقه را ببرد. او وقتی به همه توصیه‌های تابی عمل کرد توانست مسابقه را ببرد. نکتۀ دیگر این داستان آنجاست که تابی به زوئه آموخت برنده شدن مهم نیست، مهم اینست که تلاش می‌کند. از این نظر او باید به خودش افتخار کند. این حرف تابی زوئه را بسیار آرام کرد و موجب شد که او به باختن فکر نکند چون او در هر حال برنده است.

در داستان گورخر کوچولو برنده مسابقه می شود، نقش تابی در پرورش اعتمادبه‌نفس زوئه بسیار پررنگ دیده می‌شود. گاه دیده می‌شود که برخی از والدین به کودکانشان تأکید می‌کنند که حتما باید در آزمون‌ها و یا مسابقات اول شوند.

این درخواست باور غلط «باید اول شوم وگرنه بی کفایت هستم و دیگران من را قبول ندارند » را در او پرورش می‌دهد. این فشار بسیار سنگین بر کودک، موجب می‌شود که کودک نتواند با آرامش کارهایش را انجام دهد و از کارها یا درس‌هایش لذت نبرد و در همه حال استرس داشته، مضطرب و نگران باشد. در برخی از کودکان این استرس موجب عملکرد پایین و ناکارآمدی می‌شود.

والدین، مربیان باید از هر کودک و نوجوان در حد توان او توقع داشته باشند. در مورد کودکان و نوجوانانی که اعتمادبه‌نفس پایینی دارند می‌توان با استفاده از داستان‌هایی مانند این داستان، باور ‌آن‌ها را به چالش کشید و سعی کرد به طور غیرمستقیم باورش را تغییر داد تا بتواند با آرامش بیشتری به کارهایش بپردازد.

شما می‌توانید از سؤالات زیر برای بحث و گفتگو با کودکتان دربارۀ داستان گورخر کوچولو برنده مسابقه می شود، بهره ببرید.

  • زوئه چرا ناراحت بود؟ در فکر چه بود؟
  • چرا تابی در همه کارها موفق بود؟
  • تابی چه توصیه ای با زوئه کرد؟
  • دلیل برنده شدن زوئه چه بود؟
  • اگر شما جای زوئه بودید چه می‌کردید؟
  • آیا تابه حال شده که بخواهی کاری بکنی ولی نگران باشی که موفق نشوی؟ در این شرایط چه کردی؟ اگر دوباره همین احساس را داشته باشی چه می‌کنی؟
  • آیا دیده ای که یکی از دوستانت نگران ناتوانی در انجام کاری و یا شرکت در مسابقه ای باشند؟ شما برای کمک به او چه راهی را پیشنهاد داده اید؟