داستان «بیلی و جادوگر پلید»

جادوگر پلید همیشه غذای مردم را می‌دزدید و هرکس را که شکایت می‌کرد فورا به قورباغه تبدیل می‌کرد. یک روز که صبر مادر بیلی حسابی سرآمده بود، گفت: من ‌دیگر نمی‌توانم این وضع را تحمل کنم، باید کاری کرد. بیلی گفت: من نقشه‌ای دارم.

بیلی پیش جادوگر رفت و به او گفت: شما خیلی باهوش هستید که می‌توانید مردم را به قورباغه تبدیل کنید. جادوگر پاسخ داد: من همه کار می‌توانم انجام دهم. بیلی پرسید: حتی می‌توانید خودتان را هم به چیزی تبدیل کنید؟ جادوگر خود را تبدیل به اژدها کرد. بیلی این بار با زرنگی پرسید: می‌توانید خود را به موجود بسیار کوچکی مانند موش هم تبدیل کنید؟ جادوگر تبدیل به موش شد. بیلی باز گفت: اما شرط می‌بندم ‌نمی‌توانید به چیز بسیار بسیار کوچک‌تری مثل مگس تبدیل شوید! جادوگر برای این که ثابت کند این کار نیز از عهده‌اش برمی‌آید، تبدیل به مگس شد؛ بیلی از فرصت استفاده کرد و با تمام قدرت مگس را کشت و همۀ مردم را از دست جادوگر و دزدی‌هایش نجات داد.

در داستان «بیلی و جادوگر پلید» با کودکی روبه‌رو هستیم که از توانایی تفکر خلاق برخوردار است؛ کودکانی که دارای تفکر خلاقانه هستند در برخورد با مشکلات، به جای دعوا کردن و افزودن به مشکلات، می‌توانند راه حلی خلاقانه‌تر پیدا کنند.

در داستان‌هایی که شخصیتی پلید دیگران را آزار می‌دهد، معمولا قهرمان تلاش می‌کند با او مبارزه کند و مردم را نجات دهد اما در داستان «بیلی و جادوگر پلید» با این که بیلی می‌توانست همان راه حل اولیه را دنبال کند و با جنگ و دعوا به مقصود برسد، درنگ کرد و راه حلی متفاوت و دور از ذهن انتخاب کرد، راهی که هیچ صدمه‌ای به دیگران نمی‌رساند و راحت‌ترین راه برای از بین بردن جادوگر بود؛ او از توانایی جادوگر به عنوان ابزاری برای عملی کردن نقشه‌اش بهره برد و توانست با قدرت خود جادوگر، که برای اذیت کردن دیگران از آن استفاده می‌کرد، او را از بین ببرد.

مطالعۀ چنین داستان‌هایی و بحث دربارۀ آن‌ها باعث می‌شود کودک و نوجوان بیاموزد قبل از هر تصمیم‌گیری باید درنگ کند، فکر کند تا ایده‌های جدیدتر و بهتری برای مقابله با مشکلات و حل آن‌ها پیدا کند، راه‌هایی که کم‌ترین آسیب را به او و دیگران برساند. کودک و نوجوان با مطالعۀ داستان و همزادپنداری با شخصیت اصلی تجربه‌ای جدید فرامی‌گیرد، تجربۀ دیدن راه‌های متفاوت، خلاقیت او را رشد می‌دهد تا در رویارویی با بحران جدید، با ذهنی باز عمل کند و به جای به کارگیری راه حل‌های بی‌نتیجه سعی کند راهی جدید و مناسب همان موقعیت پیدا کند.

گفتگو با کودک و نوجوان پس از خواندن هر داستان و پرسیدن نظر او در این زمینه، علاوه بر این که قدرت تحلیل و سخنوری کودک را تقویت می‌کند، می‌تواند باعث شود او بهتر داستان را درک کند و دیدگاه خود را دربارۀ راه حل‌های شخصیت داستان بیان کند.

پرسش‌های زیر می‌تواند در پیشبرد بحث و گفتگو با کودکان و نوجوانان دربارۀ داستان «بیلی و جادوگر پلید» مفید باشد:

• جادوگر چگونه باعث آزار و اذیت مردم شهر شده بود؟
• آیا مقابله با جادوگر و بی‌اثر کردن جادوی او کاری آسان است؟
• بیلی چه نقشه‌ای برای از بین بردن جادوگر داشت؟
• نظر شما دربارۀ راه حل بیلی چیست؟ آیا این بهترین راه بود؟
• چطور برخی از افراد می‌توانند راه حل‌های  بهتر و جدیدتری پیدا کنند؟
• آیا شما در این زمینه خاطره‌ای دارید؟