عنوان: چاقالو کوچولو و 6 قصۀ دیگر (جلد 3 از مجموعۀ قصههای کوچک برای بچههای کوچک)
نویسنده: جعفر ابراهیمی (شاهد)
تصویرگر: مهرنوش معصومیان
ناشر: قدیانی، کتابهای بنفشه، 1386
تعداد صفحات: 32
گروه سنی: 8-12 سال
خلاصۀ کتاب چاقالو کوچولو و 6 قصۀ دیگر
زهرا یک عروسک کوچولو به نام چاقالو دارد. او میگوید چاقالو خیلی مهربان است و همیشه با من بازی میکند. چاقالو چشمهایش را میبندد و من میدوم و پشت در قایم میشوم. آن وقت چاقالو میگردد و من را پیدا میکند. اما وقتی او خودش قایم میشود، من نمیتوانم بهراحتی پیدایش کنم. چاقالو خیلی گم میشود، اما دوست خوبی است. فقط خیلی میخوابد و کمی هم تنبل است. گاهی وقتها تنهایی میرود توی کوچه. یک روز به چاقالو گفتم: «چاقالو اگر همینطور هرجا دلت خواست بروی من دیگر با تو دوست نمیشوم». میدانید او چه کار کرد به جای اینکه گوشهایش را چندبار تکان بدهد و از من تشکر کند، با من قهر کرد. آخر او قهر کردن را خیلی خوب بلد است. او با من قهر کرد و رفت و یک گوشه نشست. هر چه به او گفتم بیا آشتی کنیم قبول نکرد. تازه گفت: «قهر قهر تا روز قیامت».
من از دستش خیلی عصبانی شدم، خودش میداند که من از این حرف خیلی بدم میآید. وقتی عصبانی شدم، گرفتمش توی دستم و از پنجره پرتش کردم توی حیاط. ولی دلم خیلی زود برایش سوخت چون خیلی دردش گرفت. از کار خودم خیلی ناراحت شدم. آنقدر ناراحت شدم که گریه کردم. چاقالو کوچولو گردنش شکسته بود. عروسک شکستهام را برداشتم و بردم به مادرم نشان دادم. مادرم اصلاً ناراحت نشد. گریه هم نکرد. تازه کمی خندید و گفت: «دخترم این که دیگر گریه کردن ندارد. من سرش را به بدنش میدوزم و دوباره مثل روز اول میشود.» مادرم گردن چاقالو را درست کرد. چاقالو چشمهایش را باز کرد. وقتی فهمید که من گریه کردهام گفت: «زهرا جان گریه نکن حال من خیلی خوب است.» چاقالو کوچولو با من آشتی کرد و قول داد که دیگر با من قهر نکند. من هم قول دادم که وقتی عصبانی میشوم، فکر کنم، نه این که او را از پنجره توی حیاط پرت کنم.
گفتوگو دربارۀ کتاب چاقالو کوچولو و 6 قصۀ دیگر
در یادداشت کنترل هیجان در کودک و والدین گفتیم که کودک به تدریج احساسهای مختلف را میآموزد و اگر مدیریت نشوند مشکلساز خواهد شد. در کتاب چاقالو کوچولو نیز با احساسهای مختلف زهرا روبهرو میشویم. احساسهایی همچون مهربانی، ناراحتی و خشم. زمانی که زهرا از رفتار عروسکاش عصبانی و ناراحت میشود، نمیتواند احساسش را کنترل و مدیریت کند در نتیجه خشمگین میشود و عروسکاش را به بیرون پرت میکند، اما خیلی زود از رفتار خود پشیمان میشود. زهرا نمیتواند عصبانیت خود را کنترل کند و درست تصمیم بگیرد. او نمیتواند ناراحتیاش را به روشی درست با عروسکش در میان بگذارد، برای همین سریع واکنش نشان میدهد. این واکنش سریع او باعث آسیب به عروسک و پشیمانی زهرا میشود. در صورتی که این رفتار با سایر افراد و دوستان تکرار شود، دوستانش او را ترک میکنند و او تنها خواهد شد.
مطالعه و گفتوگو دربارۀ داستانهای مشابه به کودک و نوجوان کمک میکند با انواع احساسها آشنا شوند. آنها با همزادپنداری با شخصیت اصلی، نتیجۀ واکنش سریع و نابهجا و عصبانیت زودهنگام را ببینند و هنگام عصبانیت به جای رفتاری شبیه زهرا، فکر کنند و راه حل دیگری را جستوجو کنند. کودکان و نوجوانان درمییابند که پیروی از احساسها و کنترل نکردن بهموقع و درست احساسهایی همچون خشم و عصبانیت، ممکن است عواقب ناخوشایندی به دنبال داشته باشد. در کتاب چاقالو کوچولو، دوست زهرا فقط یک عروسک بود اما در صورتی که کودک این گونه رفتار را با دوستان واقعیاش داشته باشد جبران آن چندان راحت نخواهد بود.
با گفتوگوی پس از داستان، کودک راحتتر ماجراها را برای خودش تحلیل میکند تا در شرایط مناسب از آنها استفاده کند. پرسشهای زیر میتواند آغازگر گفتوگو دربارۀ کتاب چاقالو کوچولو باشد.
- چرا چاقالو با زهرا قهر کرد؟ وقتی که او قهر کرد چه احساسی داشت؟
- چرا زهرا از دست چاقالو عصبانی شد؟
- وقتی که زهرا عصبانی شد، چه رفتاری داشت؟
- بعد از این که زهرا چاقالو را به بیرون پرتاب کرد، چه احساسی داشت؟ چرا؟
- تفاوت احساس زهرا در زمان پرت کردن چاقالو و احساس او وقتی که دید گردن چاقالو شکسته چه بود؟
- آیا پیش آمده است مثل زهرا ناگهان از دست کسی عصبانی شوی؟ در آن لحظه چه احساسی داشتی؟ چه برخوردی کردی؟ چه رفتار بهتری میتوانستی داشته باشی؟ نتیجه چه فرقی میکرد؟
- بهجای عصبانی شدن از دست دیگران و برخورد نامناسب با آنها، چه راه دیگری برای نشان دادن ناراحتی خود میتوانی انتخاب کنی؟

درج دیدگاه