نشانههای کودک خجالتی و گوشهگیر
خجالتی بودن گاه با درونگرایی یکسان پنداشته میشود، در حالی که این دو متفاوت هستند.
- افراد درونگرا ممکن است خجالتی نباشند. آنها اعتمادبهنفس خوبی دارند، از مردم ترس ندارند و با دیدن آنها دچار اضطراب نمیشوند، ولی تنهایی را ترجیح میدهند.
- افراد خجالتی از مردم میترسند، نگراناند که پذیرفته نشوند، مسخره شوند و شکست بخورند، در انجام کار و یا ارتباط با دیگران رنگپریده یا سرخ میشوند، عرق میکنند، مضطرب میشوند، گاه ضربان قلبشان تندتر میزند و ترجیح میدهند از مردم دوری گزینند ولی افراد درونگرا تغییرات خاصی جسمانی را کمتر تجربه می کنند.
- برخی از افراد خجالتی، برعکس افراد گوشهگیر زیاد حرف میزنند و گاه پرخاشگری میکنند تا خجالتی بودن خود را پنهان کنند. این افراد موردقبول جمع نیستند و کنار گذاشته میشوند ولی افراد درونگرا علاقمند به صحبت زیاد نیستند.
با این مقدمه میتوان نشانههای کودک خجالتی و گوشه گیر را بهتر برشمرد:
سخت ارتباط برقرار کردن با دیگران،
پنهان شدن پشت سر بزرگترها،
بیعلاقه نشان دادن خود به بازی و گفتوگو با گروه همسالان و بهخصوص بیگانهها،
داشتن دوستان کم در مدرسه و بسنده کردن به یکی دو نفری که از قبل میشناسند،
پیشقدم نشدن برای ارتباط با آدمها جدید،
مقاومت در برابر پاسخ به پرسشهای معلم، خواندن انشا و درس جواب دادن،
خودداری از کارهای گروهی مانند خواندن سرود و رفتن به اردو،
بروز علائم اضطرابی مثل حالت تهوع، دلدرد، عرق کردن، تند شدن ضربان قلب، پریدگی رنگ یا سرخ شدن صورت در صورت اجبار به انجام فعالیتهای گروه مانند رفتن به مهمانی،
حساسیت زیاد از حد در برابر برخورد دیگران مثل تمسخر.
دلایل گوشه گیری کودک خجالتی
ریشههای خجالتی بودن میتواند ارثی یا اکتسابی باشد. خجالت ریشه در اعتمادبهنفس ضعیف و برخی از ترسها دارد؛ مانند ترس از تأیید نشدن و ترس از مشخص شدن برخی مشکلات فیزیکی مانند لکنت زبان. این ویژگی میتواند موجب گوشهگیری، ناتوانی در دوستیابی و داشتن زندگی اجتماعی متعادل و درنهایت افسردگی و برخی از اختلالهای دیگر شود. بهطور کلی انزواطلبی و گوشهگیری کودکان میتواند به عوامل مختلفی مانند موارد زیر بستگی داشته باشد:
ژنتیک یا تقلید از پدر و مادر گوشهگیر،
اختلال در تکلم، یادگیری، مشکل جسمی یا مشکل دیگر مانند کمبود توجه، اعتمادبهنفس و عزتنفس ضعیف یا احساس بیارزشی در شرایطی که محیط مناسب نیست، مانند تولد فرزند دوم، موردانتقاد قرار گرفتن مداوم در مدرسه، طرد شدن از بین دوستان در اثر ویژگیهایی مثل بیشفعالی و بهطور کلی نادیده گرفته شدن توانمندیها،
نداشتن امنیت در مدرسه یا خانه در اثر ترس از خشونت، تحقیر یا تمسخر یکی از اعضای خانواده، کنترلگری خانواده یا تجربۀ قلدری در مدرسه،
کمالگرایی؛ که باعث میشود کودک برای این که اشتباه نکند و سرزنش نشود، زیاد صحبت نکند و در فعالیتهای گروهی مشارکت نداشته باشد. بهخصوص در خانوادههای کمالگرا که کودک نمیخواهد تصویر فرزند برنده بودن را بشکند، پس تصمیم میگیرد مشارکت نداشته باشد،
برخی از مشکلات خانواده مانند فقر، اعتیاد، لهجهای خاص و غیرمتعارف،
ترس از محیط و دوستان جدید، در صورت جابهجایی و تغییر خانه یا مدرسه و از دست دادن محیط آشنا و دوستان صمیمی،
درونگرایی،
دریافت برچسب خجالتی بودن،
تجربۀ شکست در برخی از کودکان و نوجوانان، بهخصوص وقتی در خانواده آن شکست را بزرگنمایی میکنند،
فقدان برخی مهارتهای اجتماعی مثل روشن و واضح صحبت کردن، تعارف کردن و نظر دادن در جمع.
راهکارهای حل مشکل کودک خجالتی و گوشهگیر
گرچه ممکن است بعضی بزرگترها از داشتن کودکان کمرو و خجالتی خوشحال باشند، چون این کودکان کمتر تحرک دارند، به طور معمول مزاحمت برای دیگران فراهم نمیکنند و بیآزار هستند، ولی در صورتی که این ویژگی با افزایش سن، بیشتر شود مانعی خواهد بود برای فعالیت و ارتباط مناسب با دیگران و حتی کاهش اعتمادبهنفس و به عنوان یک اختلال رفتاری شناخته میشود.
اگر به کودک گفته شود که چرا خجالت میکشی؟ این که خجالت ندارد یا جلوی دیگران بگویند که بچۀ ما خجالتی است، او میپذیرد که این ویژگی را دارد و حتی اگر بداند که به نفع اوست تلاشی برای کنترل آن نخواهد کرد. بنابراین باید پیش از این که این ویژگی در او درونی شود، چارهای اندیشید. در ادامه بعضی از راهکارهای مناسب پیشنهاد میشود.
فراهم کردن محیطی امن،
محبت خالصانه، در آغوش گرفتن فرزند و دادن حس ارزشمندی به او،
گذراندن زمان در کنار او و واکنش درست به حرفها و رفتارهایش،
پرهیز از نسبت دادن برچسبهای خجالتی، کمرو، تنبل یا شلوغ به او، به ویژه در حضور دیگران،
پرهیز از اجبار او به پاسخ دادن به پرسشهای دیگران یا پاسخ دادن بهجای او،
نشان ندادن نگرانی از رفتارش (مانند گوشهگیری)،
پرهیز از صحبت با دیگران دربارۀ مشکل گوشهگیری کودک در حضور خودش،
همدلی با کودک در صورت سرزنش دیگران، نشان دادن حس درک و انتقال اطمینان از جدی نبودن موضوع،
نشان دادن حس اطمینان و اعتماد به او با دادن مسئولیت (بهتر است مسئولیت در حد توان او باشد و اگر اشتباه کرد و ناموفق بود، سرزنش نشود یا با دیگران مقایسه نشود)،
گفتوگوی غیرمستقیم با کودک، مثلا صحبت دربارۀ اتفاقات داستان، اطرافیان و دوستان کودک یا اجرای نمایش و بازیهایی که او در آن نقش عمدهای داشته باشد،
طبیعی جلوه دادن وضعیت کودک و در عین حال کمک به او در برقراری ارتباط با همسالانی که خجالتی نیستند و جسارت انجام کارها، بازی با بقیه و برخورد با غریبهها را دارند. نکتۀ مهم این که نباید کودک را با آنها مقایسه کنید و گروه همسال نیز نباید این ویژگی او را به تمسخر بگیرند و تحقیر کنند. اگر در بازیهای گروهی ترجیح میدهد که فرد مورداطمینانش حضور داشته باشد، در ابتدا همراهی کنید تا بهتدریج به بقیه عادت کند،
کشف استعدادها و علاقهمندیهای کودک با خواندن داستانها و مجلههای متنوع، رفتن به موزه یا مکانهای دیدنی و بازی،
ایجاد فرصت به کودک برای صحبت دربارۀ خود؛ مثلا بعد از خواندن داستان میتوان از او خواست که آن را تعریف کند، آخر آن را تغییر دهد یا هرگونه که مایل بود شخصیت داستان را تغییر دهد، اجازه دهید خود را جایگزین شخصیت داستان کند و احساس و تصمیمهای خودش را بازگو کند. بهتر است این گفتوگو در گروه دوستان و همسالانش صورت گیرد و همه در گروه صحبت کنند،
آموزش مهارتهای اجتماعی از جمله برخورد اولیه، خوشآمدگویی، نگاه کردن، توجه و تمرکز به صحبتهای دیگران در هنگام گفتوگو با آنها و مشارکت در گفتوگوها. میتوانید با مربی مهد، معلم مدرسه یا مربی ورزش کودک دربارۀ رفتارهای او صحبت کنید و برنامههای کاهش خجالت در کودک و نوجوان را با هم طراحی و اجرا کنید.
در نهایت و مهمتر از همه بهترین راهحل برای این که خود و فرزندتان را از آسیبهای خجالتی بودن در امان نگاه دارید این است که تلاش کنید نوع تفکر خود را تغییر دهید. اگر کمالگرا هستید، تلاش کنید که به شرایط عادی قناعت کنید و آهنگ زندگی را آرام نگاه دارید تا ترسهای شما از بین برود. اگر ترس از دیگران دارید، به یاد بیاورید که هیچکس کامل نیست، آنکسی که از او وحشت دارید نیز دارای ضعفهایی است، پس او هم میتواند اشتباه کند و شکست بخورد و تفاوت زیادی بین شما و او نیست. اگر از شکست میترسید، آن را پایۀ موفقیت بدانید، اگر نگران عیبجویی دیگران هستید، به خود فکر کنید و بیاموزید که باید برای خود زندگی کنید نه این که در قفسی که دیگران برای شما ساختهاند بمانید. اگر نگران این هستید که دیگران شما را دوست نداشته باشند، در انتخاب دوست دقت کنید و کسانی را انتخاب کنید که هماهنگی بیشتری با شما دارند. شما اگر خود را دوست داشته باشید و تمام افکار منعکننده را از خود دور کنید، دیگران نیز نگاهشان را به شما تغییر خواهند داد. در این صورت میتوانید راهنمای خوبی برای اجتماعی شدن فرزند خود باشید و او را از آسیبهای خجالتی بودن دور کنید.
تماس با ما
اگر در این زمینه نیاز به اطلاعات بیشتر یا مشاوره دارید، میتوانید برای تعیین وقت و گفتوگو با مشاوران مجرب ما با کلینیک کیهان دانش پاژ تماس بگیرید:
09150708580
نمونهای از داستانهای مرتبط
در ادامه چند داستان مرتبط با کودک خجالتی و گوشهگیر آورده شده است. با انتخاب هر عنوان، میتوانید به خلاصۀ داستان، بحث و گفتوگوهایی دربارۀ چگونگی استفاده از داستان و پرسشهایی دربارۀ محتوای آن دسترسی داشته باشید.

داستان به دوستم کاری نداشته باش

داستان پنگوئن کوچولو به حرف میآید


درج دیدگاه